فهرست مطالب:

حمایت از شوهر سابق من بهترین چیز برای من و بچه هایم بوده است
حمایت از شوهر سابق من بهترین چیز برای من و بچه هایم بوده است

تصویری: حمایت از شوهر سابق من بهترین چیز برای من و بچه هایم بوده است

تصویری: حمایت از شوهر سابق من بهترین چیز برای من و بچه هایم بوده است
تصویری: اعترافات شوکه‌کننده همسر سابق حججی پس از ازدواج مجدد 2024, مارس
Anonim

بچه های من بسیار خوش شانس هستند - حدود شش سال پیش ، پدر آنها (شوهر سابق من) و من یک خانه کوچک دوم در دریاچه ای خریداری کردیم که هنوز هم صاحب آن است. آخر هفته دیگر ، او جمعه را از شغل بسیار شلوغ خود دور می کند و بچه ها را بیش از سه ساعت به شمال می راند تا اوقات با کیفیتی را با آنها بگذرانند: قایق سواری ، ماهیگیری ، کباب کردن و آتش سوزی.

او بسیار مشتاقانه منتظر آن است و واقعاً سخت کار می کند تا بتواند این وقت اضافی را در ماه های تابستان تحمل کند. و هرچه بچه های من بزرگتر می شوند و در میانه سال های نوجوانی خود به سر می برند ، کمتر می خواهند این ماجراجویی را با او به اشتراک بگذارند.

آنها شکایت می کنند

آنها نمی خواهند بروند. آنها می گویند ترجیح می دهند در خانه بمانند (همه ما می دانیم این به معنای قرار ملاقات آخر هفته با تلفن هایشان است) و من تسلیم این موضوع نمی شوم.

من به آنها می گویم چقدر برای پدرشان معنی دارد و چقدر خوش شانس هستند که این فرار را دارند و پدری که می خواهد این زمان با کیفیت را با آنها بگذراند. (ما حضانت مشترکی نیز داریم ، بنابراین او حداقل سه روز در هفته آنها را می بیند.)

می توانم راه دیگری بروم. می توانستم به آنها بگویم اگر بخواهند می توانند با من در خانه بمانند ، زیرا من خودخواهانه آن را دوست دارم. من از این متنفرم وقتی بچه هایم غایب می شوند و در زمان برنامه ریزی شده با من فرو می رود. البته من ترجیح می دهم به جای تماشای آنها که از در بیرون می روند و رانندگی می کنند ، آنها را گرگ بزنم تا بیرون بروم و خاطرات خود را در مکانی بسازم که زمانی برای من نیز بسیار خاص بود.

ترجیح می دهم در مورد اینکه چقدر با دوست دختر شوهر سابق من و دخترش سرگرم شده اند چیزی نشنوم زیرا من آن لحظات را در کنار بچه هایم می خواهم.

اما بعد می بینم که چقدر آنها را خوشحال و گرد کرده است

وقتی از پدرشان حمایت می کنم احساس بهتری پیدا می کنم و این واقعیت را دوست دارم که او پدر باعفو و مسخره ای است که آنها را در اولویت خود قرار می دهد.

من می خواهم همان احترام را از او بگیرم ، در عوض ، وقتی می خواهم آنها را بردارم یا چند روز اضافی با آنها داشته باشم و آن را بدست آورم.

نوع نگاه من به آن سخت است که بعضی اوقات از شوهر سابقم حمایت کنم. والدین ما جور دیگری هستند ، کارها را جور دیگری انجام می دهیم: او متنفر است که من آنها را برای فست فود بیرون می کشم ، و کاش وقتی می خواهد وقت اضافی با آنها داشته باشد بیشتر به من توجه کند.

اما نیش زدن زبانمان در مقابل فرزندان زیبایمان و کار کردن آن بین ما ، بدون پرتاب کردن یکدیگر زیر میز در مقابل افرادی که برای ما بیشترین معنی را در این دنیا دارند ، احساس بهتری نسبت به انجام مقابل

این به آنها نشان می دهد که ما والدین هستیم و حتی اگر یکدیگر را دوست نداریم ، آنها را دوست داریم و قرار است به هم بچسبیم. این باعث می شود که ما از ما برای دستیابی به خواسته هایشان استفاده نکنند ، زیرا باور کنید این اتفاقی می افتد که دائماً بد دهن یکدیگر باشیم. من می بینم که اگر فکر می کنند می توانند از پس این کار برآیند ، سعی می کنند همه چیز را دستکاری کنند. مهمتر ، طلاق گرفته یا نه ، من نمی خواهم به تنهایی از فرزندانم پدر و مادر بگیرم. من به یک شریک زندگی نیاز دارم من می توانستم چنین چیزی را در شوهر سابق خود داشته باشم یا می توانیم همیشه درگیر نبرد باشیم و احساس تنهایی می کنم.

این انتخاب من است

من تصمیم می گیرم بعضی چیزها را کنار بگذارم و بعضی چیزها را نگه دارم تا به بچه هایم یک رابطه مشترک تربیتی نشان دهم. همچنین به من هدیه صلح ، ترحم و آگاهی داده است که اگر به سابق خود احتیاج داشته باشم که پشت داشته باشم ، او این کار را خواهد کرد. هیچ سوالی پرسیده نشد.

توصیه شده: