هیچ چیز نمی تواند به شما کمک کند تا از ترسناک دو نفر زنده بمانید. هیچ چیزی
هیچ چیز نمی تواند به شما کمک کند تا از ترسناک دو نفر زنده بمانید. هیچ چیزی

تصویری: هیچ چیز نمی تواند به شما کمک کند تا از ترسناک دو نفر زنده بمانید. هیچ چیزی

تصویری: هیچ چیز نمی تواند به شما کمک کند تا از ترسناک دو نفر زنده بمانید. هیچ چیزی
تصویری: Kidz Squad Squabble! HeroForce vs The White Hat Game Master Nerf Battle Royale! 2024, مارس
Anonim

دخترم دو سال اول زندگی خود را با هاله ای روی سرش گذراند. البته از نظر استعاری. او از همان ابتدا خواب خوبی داشت و فقط چند ماه از شب می خوابید. تقریباً در همان زمان که دندان هایش شروع به بیرون کشیدن کرد ، از مشاعره جدا شد و آسیب نوک پستان های پف کرده را برای من نجات داد. در مراسم ها و رستوران ها ، او در آنجا نشسته بود: ساکت ، با توجه و با وضعيت کامل. او حتی در روز کاری ام کارم را راحت کرد ، خودش در گوشه ای نشسته بود و در حالی که الاغم را روی لپ تاپم کار می کردم ، کتابها را ورق می زد.

تصویر
تصویر

سپس او دو ساله شد.

صبح روز دوم تولدش ، انگار تلنگر عوض شده بود. تا وقتی صبحانه را گذراندیم ، او قبلاً سه بار داشت. در طی یکی از آنها ، من او را تشویق کردم که کمی نفس بکشد. گفتم: "نفس بکشید" و هوا را از طریق بینی ام بالا می کشید و دست هایم را از بالا بالا می کشید و "نفس می کشید." نفسم را در آهی ناگهانی رها کردم و خودم را به جلو در یک چله جلو انداختم. او روی صندلی بلندش ورق زد و تقریباً سرش را به دیوار کوبید. احساس مسخره کردم که فکر می کنم نفس های یوگی می تواند نفوذناپذیری کودک نوپا را به وجود آورد.

سرانجام ، من به چیزی که همیشه شوهرم را به خاطر عقب افتادن انتقاد می کردم ، پشت سر گذاشتم: تلفنم را بیرون آوردم و فیلم های Em را از خودش نشان دادم.

تحول فوری

مرتبط: آیا داشتن یک کودک نو پا واقعاً وحشتناک به نظر می رسد؟

گرچه Em همیشه یک کودک نسبتاً آسان بوده است ، اما من در سهم من از تکنیک های آرام بخش ، از نکات عملی ارائه شده توسط متخصصان رشد دوران کودکی گرفته تا پیشنهادات بیشتر woo-woo که توسط یوگی های همکار من ارائه شده است ، بسیار شگفت زده شده ام.

اکنون که Em دو ساله شده است ، این نکات واقعاً مورد آزمایش قرار گرفته اند. چگونه آنها را تحمل کرده اند؟ اجازه بدید ببینم:

فرزند خود را نادیده بگیرید.

مرزهای کودک نوپا
مرزهای کودک نوپا

آیا مرزهایی با کودکان نوپا حتی ممکن است؟

پسر با فنجان sippy روی پله ها نشسته است
پسر با فنجان sippy روی پله ها نشسته است

مراحل انتقال از یک بطری به یک جام Sippy

من در چندین کتاب و وب سایت های مربوط به والدین خوانده ام که وقتی کودک شما رفتار می کند ، باید توجه خود را جلب کنید. آنها در نهایت بخار را از دست می دهند. بنابراین چشمهایم را دور نگه داشته ام. و من صندلی بلند دخترم را وقتی که غذا می پراند ، چرخاندم ، قبل از اینکه یک دقیقه از هر سال زنده بماند ، قبل از اینکه صندلی خود را به عقب برگرداند ، منتظر بمانم. این مانند روش فریاد زدن برای ساعات بیداری است. و کار می کند. اگرچه صادقانه بگویم ، سوختن برخی از خلسه های مزاج بیش از دیگران طول می کشد و ممکن است چشمان شما شروع به خونریزی کند و زندگی قبل از وقوع از بدن شما تخلیه شود.

شیشه ذهن درست کنید.

یکی از کتابهای هیپی هیپی Em در انتها دارای یک پروژه کاردستی برای چیزی به نام شیشه ذهن است. برای احساسات مانند یک کره برفی است. قرار است هر قطعه زرق و برق که می ریزید نشان دهنده یک فکر یا حادثه یا احساسی است که باعث اضطراب شما شده است. بعد از اتمام پر کردن شیشه خود با تمام افکار منفی ، باید آن را تکان دهید ، پایین بیاورید و فقط با نفس بنشینید و ببینید که هر قطعه از براق به پایین می افتد. تا زمان حل شدن همه آن زرق و برقهای چرخشی ، تفکرات چرخشی شما نیز از نظر تئوری برطرف خواهد شد. من گمان می کنم این برای من موثرتر از کودک نوپای من است ، اما او حداقل لحظه ای فریب می خورد.

اما نمی توانید با یک کودک نوپا استدلال کنید. این فقط یک واقعیت است.

خونسردی خود را از دست ندهید.

این غیر ممکن است. فراموش کنیم که من تا به حال به آن اشاره کردم.

با هم چند بار نفس بکشید.

زمانی بود که دخترم با خوشحالی حصیر یوگای خود را به اندازه یک پیمانه در کنار من پهن می کرد ، و در مجموعه ای از تنفس های خورشید به من می پیوست ، و اجازه می داد جریان حرکت و نفس به عنوان محور اصلی او عمل کند. خودمان را گول نزنیم. آن زمان گذشته است.

درباره احساسات آنها صحبت کنید.

منظور من از این حرف این است که شما باید احساسات فرزند خود را بپذیرید و سپس توضیح دهید که چرا خیلی بد است که آنها این یا آن را می خواهند ، زیرا این فقط اتفاق نمی افتد. امیدوارم با بزرگتر شدن Em و شروع به گوش دادن به استدلال ، این امر موثرتر شود. اما نمی توان با یک کودک نوپا استدلال کرد. این فقط یک واقعیت است. (داستان سرگرم کننده: در حالی که من این پست را می نوشتم ، از او پرسیدم که آیا او می خواهد چرت بزند زیرا خیلی چسبناک بود. "او گفت:" نه.) و سپس او با "خیلی بد است" به خودش پاسخ داد نمی دانم که باید احساس غرور یا وحشت کنم.)

یک کاسه آواز یا زنگهای تینگشا تبتی بنوازید.

از آنجا که من یک فرد یوگا هستم ، مطمئناً هر دو مورد را در خانه خود دارم. گاهی اوقات ، اجازه می دهم دخترم با یکی از آنها زنگ بزند و سپس او را تشویق می کنم که خیلی دقیق گوش کند تا زمانی که بفهمد صدای لرزش را بیشتر می شنود. نه ، ساکت شدی با این لحظه می توانم لحظات کامل سکوت را بدست آورم.

مرتبط: 10 نکته ای که نمی خواهم به دخترم بیاموزم

از موقعیت هایی مانند خستگی یا خستگی - که ممکن است منجر به فروپاشی کودک نوپا شود - خودداری کنید.

بانو را بشنوید (یا هر کسی که برای اولین بار شروع به دادن این توصیه های شایسته کاپیتان واضح کرد) ، من بیش از حد می دانم چه مدت ممکن است با دخترم از خانه بیرون باشم. من برده برنامه خواب او هستم. من او را در یک مقدار ثابت فنجان Cheerios و جرعه نورد نگه می دارم. اگر می توانستم از هر موقعیت لعنتی که ممکن است دخترم کمی ناخوشایند شود جلوگیری کنم ، این کار را می کردم. اما من دیگر زندگی هم نخواهم داشت.

تسلیم شدن

خوب ، این از نظر فنی توصیه ای نیست. اما این اتفاقی است که می افتد وقتی روحیه من شکسته است.

خط پایین: هیچ راهی غیرقابل انکار برای زنده ماندن در سالهای کودک نوپا وجود ندارد. خدا پشت و پناه تو باشد.

توصیه شده: