تصمیم فمینیستی وحشیانه من برای جلوتر رفتن و ترک کارم
تصمیم فمینیستی وحشیانه من برای جلوتر رفتن و ترک کارم

تصویری: تصمیم فمینیستی وحشیانه من برای جلوتر رفتن و ترک کارم

تصویری: تصمیم فمینیستی وحشیانه من برای جلوتر رفتن و ترک کارم
تصویری: اجرای رقص فمینیستی «تو متجاوز هستی» در مقابل پارلمان یونان… 2024, مارس
Anonim

رشد در مادری به معنای ریسک پذیری است که من هرگز در سالهای اولیه خود تعمق نمی کردم. در اواسط سال پسر بزرگترم در مهد کودک ، من از شر شرکت بزرگ خود به عنوان یک تحلیلگر ارشد نرم افزار صرف نظر کردم تا در خانه بمانم ، یک نقطه عطف تغییر دهنده زندگی که کاملاً کار خودم بود.

من در طول سال ها آن را در نظر گرفته بودم اما در داخل پیله ایمنی باقی ماندم که هر چهار ما را تأمین کرد. پس از سالها کنار آمدن با چالشهای بارداری ، مراقبت از کودکان ، پرستاری پشت سر هم از دو نوزاد تازه متولد شده و یک شوهر که تمام وقت دانشکده حقوق را تمام کرد ، احساس کردم که نه اینجا هستم و نه آنجا.

و بنابراین کاری کردم که همه انتظار نداشتند آن را انجام دهم - آن را ترک کردم. (سپس بلافاصله با آخرین اظهارنامه مالیاتی بزرگ (boohoo) یک سفر کوله پشتی به سراسر اروپا رزرو کردم.)

مرتبط: مادر مسلمان در پارادوکس ایمان و مد

تصویر
تصویر

از تابستانهای تعطیل در دبیرستان (فکرش را بکنید ، نه حتی آن دوره ها: دوره های تابستانی و کارها نیز معمولاً آن ماه ها را پر می کردند) از چنین زمان باز و مطبوعی لذت می بردم. در ماه های بعد از ترک ، همه کارهایی را انجام دادم که قبلا هرگز وقت آن را نداشتم: لیست کارهایم را تمام کردم ، چند مورد را در خانه حل کردم ، اتاق پودر من را در یک طراحی پیچیده الهام گرفته از مراکش با یک دست ساز شابلون. پسرانم را برای کارهای متفرقه کودک نوپا در ساعات ناشناخته اداری ثبت نام کردم.

فکر نمی کردم اگر کار نمی کردم ، اگر نمی دانستم زندگی در آن طرف چگونه است ، می توانستم از زمان قدردانی کنم.

تصمیم من آنقدر ناخوشایند و عظیم به نظر می رسید که در ابتدا حتی نمی توانستم خودم را در این مورد صحبت کنم. به طرز عجیبی ، برنامه کار من از خانه به من اجازه می داد بدون اینکه به چند نفر از افراد نزدیک ، به کسی بگویم که روزهایم دیگر از جنجال های جنجالی ، جنجال ها ، تماس های کنفرانسی ، پوشک ، لباس کوتاه ، خرید غذا و شام به صورت تکه تکه در حالت ایستاده مصرف می شود.

وقتی اخبار را به اشتراک گذاشتم ، واکنشها در تمام طیف پراکنده شدند. بعضی ها به من تعطیلات را که شایسته آن است ، تبریک گفتند. دیگران به من گفتند که مبهوت شده اند ، و آنها همیشه مرا به عنوان "زن شغلی" سوق داده اند (معنی این معنی). برخی از زنان عمیقا به چشمان من نگاه کردند و پرسیدند که آیا من مایل هستم در مورد نحوه تصمیم گیری خود بگویم (با شوک من ، عده ای سرانجام این کار را دنبال کردند و برگشتند تا بگویند مکالمه ما آنها را تحت تأثیر قرار داده است). دیگران به طرز عجیبی به من نگاه کردند و گفتند که هرگز نمی توانند کار را رها کنند ، آنها فقط از کاری که انجام داده اند لذت می برند و قادر به تحمل "نشستن در خانه" نیستند.

من آن را دریافت این تصمیم کاملاً شخصی است. یکی که زن فقط می تواند برای خودش درست کند.

تصویر
تصویر

لحظه هاله ای من این بود که فهمیدم هیچ کس قرار نیست بیاید و پشت من را بزند و بگوید: "خوب ، به اندازه کافی از این کار شغلی! اکنون زمان مناسب برای متوقف کردن کار و اختصاص دادن زمان بیشتر به خانه شما و کودکان ادامه دهید ، آن اعلان دو هفته ای را تحویل بگیرید! " در آن زمان بود که فهمیدم باید سرنوشت خودم را بدرقه کنم و با تصمیمی که گرفته ام زندگی کنم.

هیچ وقت نفهمیدم که چقدر سوخته ام تا اینکه همه چیز متوقف شد.

احساس می کردم آنقدر خوش شانس هستم که در موقعیتی قرار بگیرم که اجازه می دهد با چند نتیجه انصراف بدهم. من یک رئیس عالی نیز داشتم که به من اطمینان می داد اگر روم تغییر عقیده دادم جایی برای من وجود دارد. من از داشتن سابقه ای مناسب در رزومه خود ، که از زمان دانشگاه و در تمام دوره تحصیلات تکمیلی تمام وقت کار کردم ، خوشبخت شدم. این قول را داشتم که بتوانم در سالهای آینده کار کنم ، زمانی که بچه هایم بزرگتر و از این رو استقلال بیشتری خواهند داشت. اما در حال حاضر ، آنها به اندازه من از آنها محتاج من بودند.

"اکنون" کلمه کلیدی است. در حالی که آنها هنوز از کمک مادرانه در مدرسه ، سفرهای بزرگ قهرمانان بسیار هیجان زده بودند ، برای وانت و تحصیل در آنجا باشند ، تا در انجام مشق شب کمک کنند و آنها را در تمرین فوتبال تماشا کنند. این بیت های کوچک روز من بود که به طرز عظیمی به دست آوردم و از آنها قدردانی کردم. فکر نمی کردم اگر کار نمی کردم ، نمی دانستم زندگی در آن طرف چگونه است ، می توانستم از زمان قدردانی کنم. من می دانستم که تماشای ساعت و نگرانی در مورد تماس کنفرانسی با مدیریت ارشد ، با تأکید بر اینکه آیا به طور ناگهانی بچه های اتاق ناخوشایند و خجالت آور می شوند ، چگونه است. (دکمه بی صدا بهترین دوست من بود.) من متوجه شدم که باید بازی را نیمه وقت بگذارم فقط برای اینکه آن را دوباره به محل کار برگردانم و در آن جلسه ناهار دیر بمانم. بعد از ایجاد تغییر ، استرس من کاهش یافته و در ریتم یک برنامه طبیعی قرار گرفت.

درست احساس شد

تصویر
تصویر

مطمئناً موارد زیادی وجود داشت که من به شدت از دستشان دادم ، مانند داشتن درآمد شخصی با سلامتی و فواید دندان. من مکالمات بزرگسالان را که مربوط به تغذیه و برنامه های خواب نیست ، از دست داده ام. اما به نظر می رسید هیچ چیز ارزش احساس عادی جدیدی را که در همان ماه های اولیه به دست آوردم نمی ارزد. یک وعده غذایی را به صورت نشسته بخورم ، تا چند جنبه تا حد جنون نداشته باشم ، و از فرزندانم لذت ببرم به روشی که گناهکارانه فکر می کردم غیرممکن است. منظورم این است که سعادت بود.

وقتی چشمهای باریک ، نگاههای ناامیدکننده و "خوب ، حالا می خواهی تمام روز را بکنی؟" من می خواستم به مردم بگویم که من نظرات خود را به آنها تحمیل نمی کنم.

من جدا از اینكه یكی از اعضای خانواده هر چند وقت یكی به طور تصادفی برای یك یا دو ساعت وارد كار شود ، من هیچ وقت مجال مراقبت از كودكان را نداشتم ، و بنابراین همه من ، شغل من و بچه ها در تمام طول روز و اغلب اوقات شب بود ، در تلاش برای به پایان رساندن آنچه کودک نوپای گریان به من اجازه نمی داد در ساعات اداری کار خود را انجام دهم. هیچ وقت نفهمیدم که چقدر سوخته ام تا اینکه همه چیز متوقف شد.

بعد از اینکه تصمیم در آن قرار گرفت ، احساس خوشبختی کردم که توانستم انتخاب را برای خودم انجام دهم. از نظر گذشته ، این تعریف خودم را از واژه مخوف f (نه ، نه آن کلمه) استفاده می کند. فمینیسم در واقعی ترین ماهیت خود است. نه اینکه هفته ای 50 ساعت در دفتر کار خستگی ناپذیر و در خانه ساعتهای بی پایان برای "داشتن همه چیز" کار کنم ، بلکه باید بدانم که حتی اگر من کاملا توانایی کار داشتم - و با وجود مزایا و برآورده شدن شغلی که باید ارائه دهم - تصمیم گیری مطمئن برای متوقف کردن و اجازه دادن به خودم آرامش خاطر "طرف مقابل" برای من ایجاد کرد.

وقتی چشمهای باریک ، نگاههای ناامیدکننده و "خوب ، حالا می خواهی تمام روز را بکنی؟" من می خواستم به مردم بگویم که من نظرات خود را به آنها تحمیل نمی کنم. بلکه طرفدار این بودم که زنان بتوانند در خانه یا محل کار خود انتخاب کنند و احساس شرمندگی توسط زنان دیگر نکنند ، حداقل از همه!

تصویر
تصویر

مرتبط: والدین دلبستگی کودک من ناسالم و اشتباه بود

به همین ترتیب من درمورد مادری که شبانه روز کار می کند و مسافرت می کند و به مراقبت از کودکان خود که به خارج از کشورشان سپرده شده است اعتماد می کند ، قضاوت نمی کنم ، هرگز نباید احساس ناکافی بودن زن برای انتخاب شغل خود برای عدم کار و خانه نشینی با فرزندان را پذیرفت. انتخاب با خود ماست و ما نه تنها باید از تصمیمات و پیروزیهای دیگران حمایت کنیم بلکه آنها را جشن بگیریم.

با طرح ایده آل ها و شرایط شخصی خود بر روی یکدیگر ، ما فقط به بار قضاوت و خستگی که هر روز به عنوان مادر ، همسر و از همه مهمتر از همه به ما تحمیل می شود ، می افزاییم.

توصیه شده: