من و همسرم همزمان باردار بودیم
من و همسرم همزمان باردار بودیم

تصویری: من و همسرم همزمان باردار بودیم

تصویری: من و همسرم همزمان باردار بودیم
تصویری: همه چیز درباره رابطه جنسی در بارداری 2024, مارس
Anonim

امیلی کهه و کیت لازگی یک داستان بارداری کاملاً برای به اشتراک گذاشتن دارند. این زوج پس از تولد هر دو زن با فاصله چهار روز از دو پسر خود استقبال کردند.

کیت به مجله نیویورک گفت: "ما فقط دو سال است که ازدواج کرده ایم ، اما من فکر می کنم این باعث شده است که ما سریعتر و صمیمی تر از زن و شوهرهایی که مدت طولانی تری ازدواج کرده اند نزدیک شویم." "مهمترین چیزی که ما به آن تسلط یافته ایم این است که فقط به یکی از ما اجازه دهید هر بار فریاد بزند."

انتقال از مجردهای عاشق ، به یک زوج متاهل و سپس به هم بارداری - دنیای این زوج را لرزاند. آنها می دانستند که می خواهند با هم خانواده تشکیل دهند اما تصمیم گرفتند تا بعد از ازدواج صبر کنند زیرا هر دو گفتند حداقل برای شروع می خواهند کارهایی را به صورت سنتی انجام دهند.

کلینیک های باروری اولین انتخاب آنها بود و آنها کنجکاو شدند تا ببینند این روند به زندگی آنها چگونه اضافه می شود. پزشکان انتظار داشتند امیلی ، سه سال کوچکتر از کیت ، کسی باشد که تحت لقاح داخل رحمی قرار بگیرد اما کیت وقتی امیلی و پزشکان را شریک کرد که می خواهد باردار شود نیز شگفت زده شد.

کیت گفت: "فقط این که قبلا در مورد آن صحبت نکرده ام به این معنی نیست که آن را احساس نکردم." "من به نوعی هرگز ، هرگز به عنوان تصمیمی که باید بگیرم ارائه نشده است. اما وقتی فشار به زیر فشار آمد ، من واقعاً نگران بودم که مبادا از تلاش نکردن پشیمان شوم."

در طول جستجوی خود برای یک اهدا کننده اسپرم ، آنها یک شب عاشقانه را پشت سر گذاشتند و در حالی که لیوان های شراب را نوش جان می کردند ، لپ تاپ خود را نگه داشتند. همانطور که آنها از پروفایل ها بازدید می کردند ، یکی توجه آنها را جلب کرد و جزئیات او نیز به همان اندازه چشمگیر بودند.

آنها به اهداكننده "كيانو ريوز" لقب دادند و وي را كودكي ناز و نيمه آسيايي ، نيمه قفقازي توصيف شعر نويسي كردند. آنها تصمیم گرفتند که او کسی باشد که بیش از 10 هزار دلار برای اسپرم خود هزینه کند.

پس از شش ماه تلقیح ، کیت هیچ شانسی نداشت و بیمه اش تمام شده بود. او تصمیم گرفت فقط با یک بار تلقیح آزمایشگاهی ، هزینه آن را از جیب خودش پرداخت کند. دکتر آنها با حمایت از عزم راسخ زن و شوهر ، به امیلی پیشنهاد کرد که روند تلقیح خود را آغاز کند ، زیرا ممکن است مدتی طول بکشد تا باردار شود.

در کمال تعجب ، امیلی در اولین تلاش باردار شد. در حالی که هر دو هیجان زده بودند ، کیت اعتراف می کند که کمی حسادت کرده بود. از آنجا که کیت در میان درمان های IVF خود بود ، آنها ادامه دادند ، زیرا دکتر گفت احتمال بارداری آنها در همان زمان بسیار کم است.

"من فقط دو هفته باردار بودم - هر اتفاقی ممکن بود رخ داده باشد. من می توانستم سقط کنم. چه کسی می داند؟" امیلی پیشنهاد داد.

کیت همه عالی است توسط LEGO
کیت همه عالی است توسط LEGO

Lego برای راه اندازی مجموعه LGBTQIA + برای اولین بار ، درست در زمان ماه غرور

پدربزرگ جنسیت را نشان می دهد
پدربزرگ جنسیت را نشان می دهد

مادر آینده پدربزرگ و مادربزرگش در آشکارسازی جنسیت کودک کمک می کند - اما پدربزرگ رنگین کمان است

فقط سه هفته پس از آنکه امیلی از باردار بودن خود پی برد ، کیت از دانستن اینکه IVF کار کرده و او نیز باردار است شوکه شد.

این زوجین بارداری دوگانه ای را آغاز کردند که اجازه نمی داد هیچ یک از آنها توجه بیشتری را که معمولاً باردار است ، تجربه کنند.

کیت به مجله نیویورک گفت: "موافق و موافق این که همسرتان ، زن دیگری ، در کنار شما بارداری ، زایمان و مادر شدن را پشت سر بگذارد ، این است که شما نمی توانید مقایسه کنید." "او حامله بودن را دوست داشت و من از آن لذت نبردم. در تمام دوران بارداری ، من عوارض بیشتری داشتم. دیابت بارداری داشتم. نگران بودم. مضطرب شدم. باید رژیم خود را تماشا می کردم. رژیم"

دردسرهای حمل یک کودک در این دو نفر از بین نرفت اما آنها احساس کردند که شکایت احمقانه است زیرا آنها هر دو با هم آن را پشت سر می گذارند.

"شما شکایت می کنید زیرا می خواهید همدردی داشته باشید. شما می خواهید فرد مانند این باشد ،" اوه ، عزیزم ، من از تو مراقبت می کنم. " ما نمی توانستیم این کار را انجام دهیم. انرژی دیگری برای دلسوزی باقی نمانده بود. " "نکات مثبت آن این بود که هر دو احساس یکسانی داشتیم ، کسی را داشتیم که می فهمید ، اما هیچ همدردی وجود نداشت. همدلی وجود داشت اما همدردی نداشت." اوه ، عزیزم. " فاک ، من هم باید پاهای خودم را بمالم."

ده روز گذشته از موعد مقرر ، امیلی در اتاق زایمان بود و درخواست اپیدورال می کرد. پس از تنها 8 فشار ، پسر آنها رید به دنیا آمد.

چهار روز بعد ، نوبت به کیت رسید. زایمان او بسیار دشوارتر بود.

کیت یادآوری می کند: "زحمت من بسیار سخت تر بود و به فشار و تنفس بیشتر و همه این موارد احتیاج داشت. "در یک لحظه در هنگام زایمان ، من فقط گفتم ،" آیا شما فقط می توانید با من صحبت کنید و کنار بروید و اجازه دهید خواهرم کسی باشد که به من کمک کند؟ " فکر می کنم او به نوعی آسیب دیده است."

کیت مشکلات عاطفی و جسمی را تحت فشار قرار داد و پسرش ادی را به دنیا آورد.

این زوج مقدمه خود را برای مادری گذرانده بودند. آنها اکنون در راه مقابله با اضطراب هایی بودند که همراه با تأسیس خانواده هستند.

امیلی به اشتراک گذاشت: "ما از همه چیزهای ناشناخته گذشته بودیم." "ماهها و ماهها و ماهها بود که نمی دانستیم چه اتفاقی خواهد افتاد. و وقتی تمام شد ، به نوعی مهم نبود که چگونه اتفاق افتاده است. تمام شد و ما بچه های سالم داشتیم. ما این کار را کردیم."

عکس از طریق مجله نیویورک

توصیه شده: