آن زمان که باعث شدم بچه ام تمام شب بیدار بمانم
آن زمان که باعث شدم بچه ام تمام شب بیدار بمانم

تصویری: آن زمان که باعث شدم بچه ام تمام شب بیدار بمانم

تصویری: آن زمان که باعث شدم بچه ام تمام شب بیدار بمانم
تصویری: دوربین مخفی ــ صحنه هایی که اگر ضبط نمیشد کسی باور نمی کرد!! 2024, مارس
Anonim

خواب. این می تواند سرنوشت والدین و مسئله مهمی باشد که آنها در مورد آن مشاوره می گیرند. خواباندن بچه ها در شب - و نگه داشتن آنها در آنجا - برای خیلی ها یک مبارزه جدی است.

بنابراین وقتی پزشک کودک به شما می گوید کودک خود را تمام شب بیدار نگه دارید ، چه کاری انجام می دهید؟ این بر خلاف هر غریزه والدین شماست. و نیاز شخصی شما به یک خواب خوب شبانه (به خصوص اگر سالها با فاز کودک در تمام شب بیدار نباشید!)

با این حال ، برای EEG که دخترم نیاز داشت ، کمبود خواب مهم بود. ما قبلاً آن را پشت سر گذاشته ایم. و احساس خیلی اشتباهی داشت. مظهر مجازات بی رحمانه و غیرمعمول است.

مرتبط: آن زمان ذهنم را از دست دادم و سعی کردم تقریباً در 40 سالگی تصور کنم

ما به وضوح کودک 3 ساله خود را به یاد می آوریم که گریه می کند و التماس می کند که اجازه دهیم او بخوابد. ما احساس می کردیم بدترین والدین در جهان هستیم.

همه ما از پس آن برآمدیم ، اما هیچ کس مشتاق تکرار نبود. این زمان متفاوت خواهد بود. ببینید ، اگر نتایج طبیعی است ، که انتظار می رود ، ما شروع می کنیم به آرامی از دختر خود داروی تشنج جدا کنیم. وی نزدیک به دو سال است که بدون تشنج است. روزی که امیدوار بودیم فرا رسیده باشد.

اما اول ، این مانع بزرگ برای غلبه بر وجود داشت.

فرزند ما جغد شب نیست. او خواب خود را دوست دارد و همیشه دارد. او زود به رختخواب می رود و شب را می خوابد. که بسیار سپاسگزاریم

خواب برای دختر ما بسیار مهم است ، ما مدت ها پیش یاد گرفته ایم که برنامه های شبانه ای را که شامل او می شود ، تنظیم نکنیم. ما یک روال سخت گیرانه برای خواب را دنبال می کنیم. بدون استثناء. هر وقت تغییراتی ایجاد کردیم ، خوب پیش نرفته است. بنابراین دیگر به سادگی نمی خواهیم. ما به آنچه م worksثر است پایبند هستیم.

خوشبختانه به ما گفتند که می توانیم دخترمان را در زمان معمول او بخوابانیم و اجازه دهیم شب قبل از آزمون کمی بخوابد. باید او را در ساعات پایانی صبح بیدار کنیم و تا رسیدن به بیمارستان او را بیدار نگه داریم.

پدر و مادر خجالتی
پدر و مادر خجالتی

7 نکته ای که فقط مادران خجالتی درباره فرزندپروری می دانند

دو دوست زن که به یکدیگر رازهایی می گویند
دو دوست زن که به یکدیگر رازهایی می گویند

5 علامت شما "هزاره سالمند" هستید (بله ، این یک چیز است!)

من به ایده ای رسیدم که فکر می کردم می تواند به من کمک کند - در اواسط شب شکار لاشخور از طریق محله ما. من با تعدادی از همسایگان تماس گرفتم و اجازه گرفتم اقلام و سرنخ ها را در صندوق پستی یا اطراف آنها بگذارم.

من قول دادم که به حیاط آنها ، نزدیک خانه های آنها نخواهیم آمد و تا آنجا که ممکن است ساکت خواهیم بود. من اسباب بازی های کوچک ، کاردستی و خوراکی خریداری کردم. و به سرنخ هایی از جمله:

  • تخم مرغ و ژامبون سبز را دوست ندارم. من آنها را دوست ندارم، _. (یکی از همسایگان ما سگی به نام سام دارد.)
  • این شاهزاده خانم در یک برج بلند زندگی می کند ، و امشب در تختخواب مرتفع خود خوابیده است. (دوست دخترم در خیابان یک اتاق خواب و تخت دو طبقه با مضمون راپانزل دارد).

هنگامی که دخترم به خواب رفت ، من برای تنظیم امور بیرون آمدم. بیهوده سعی کردم چند ساعت خودم را بدست آورم.

بیدار کردنش به همان سختی که پیش بینی کرده بودم نبود. او بسیار مشتاق شکار لاشخور ما بود و می خواست فوراً به بیرون برود. من اولین سرنخ را داشتم ، کیسه ای برای همه چیزهای خوب او ، یک چوب درخشان و فانوس آماده و نشسته روی پیشخوان آشپزخانه.

دسته جمع شدیم (برای فلوریدا خنک بود) و به سمت بیرون حرکت کردیم.

تصویر
تصویر

شکار لاشخور با درخشش در حباب های تاریک و آشکار شدن دو غریق سبک در پشت ما خاتمه یافت. من اخیراً مقداری رول حوله کاغذی و کاغذ ساختمانی درست کرده بودم و دختر و شوهرم آنها را دوست داشتند. بنابراین وقتی به خرید رفتم و برخی از "واقعی" ها را دیدم ، مجبور شدم آنها را بخرم.

آنها سر و صدای زیادی ایجاد می کنند ، بنابراین ما سرانجام به داخل خانه برگشتیم تا با آنها بازی کنیم.

سپس دخترم از بازی با دیگر اسباب بازی های جدید خود ، از جمله یک فروشگاه حیوان خانگی عروسک کاغذی و یک تیرانداز "گلوله برفی" خوشحال شد.

به نظر نمی رسد که این همه چیز بیدار و خاموش خیلی بد باشد. من و شوهرم خیلی بیشتر از دخترمان تلاش کردیم. اما برای آن ، قهوه خوردیم.

چند فیلم تماشا کردیم. و هر زمان که هرکدام از ما شروع به کمرنگ شدن می کردیم ، وقت یک مهمانی رقص بود. شوهرم با صدای بلند موسیقی را از طریق تلویزیون صدا می کرد و ما مثل اینکه با شور و هیجان شخصی خودمان روبرو شدیم دور اتاق نشیمن پریدیم. منهای داروها و رابطه جنسی.

مرتبط: نقطه عطفی که هرگز تصور نمی کردم آن را جشن بگیرم

رانندگی به بیمارستان در ترافیک ساعت شلوغ؟ بنابراین سرگرم کننده نیست. آزمون واقعی حتی کمتر. اما ما از پس آن برآمدیم.

امیدوارم دیگر مجبور نباشم خواب کودکم را عمداً محروم کنم. اما اگر این کار را انجام دهم ، خوشحالم که می دانم برای همه ما سرگرم کننده است.

عکس توسط: الیزابت فلورا راس

توصیه شده: