چرا فقط از پدران خواسته می شود که فوتبال را مربی کنند
چرا فقط از پدران خواسته می شود که فوتبال را مربی کنند

تصویری: چرا فقط از پدران خواسته می شود که فوتبال را مربی کنند

تصویری: چرا فقط از پدران خواسته می شود که فوتبال را مربی کنند
تصویری: JK видит большое будущее у Димаша в Америке! (SUB) 2024, مارس
Anonim

بچه های من هر ساله می پرسند ، اما معمولاً خیلی سخت است. ما هرگز نمی توانیم کاری کنیم به نظر می رسد به اندازه کافی ساده است ، اما در واقع یک تعهد بزرگ است - هشت بعد از ظهر یکشنبه ، مربیگری فوتبال. بچه های من عاشق بازی هستند اما امسال فقط بازی کافی نبود.

آنها می خواستند پدرشان مربی شود.

مرتبط: پس این همان چیزی است که کیف من را سنگین می کند

شوهر من دوست دارد کارها را با بچه های ما انجام دهد ، اما به عنوان پزشکی که هر شب سوم و هر آخر هفته سوم با او تماس می گیرد ، بعضی از کارها ممکن نیست. او هرگز احساس راحتی نکرده است و تعهد خود را به مربیگری متعهد است - وقتی می گوید که کاری را انجام می دهد ، آن را انجام می دهد.

اما امسال ، لیگ پیامی ارسال کرد و گفت که آنها مربیان والدین کافی ندارند. اگر آنها مربی کافی نداشتند ، بچه ها نمی توانستند بازی کنند.

"میدونی این چه معنی داره؟" از شوهرم پرسیدم.

"مجبورم انجامش دهم؟" او درخواست کرد. سرمو تکون دادم. "اما اگر به بیمارستان فراخوانده شوم چه اتفاقی می افتد؟" او درخواست کرد. من به او گفتم ما می خواهیم چیزی را کشف کنیم.

پسر 4 ساله من از مربیگری پدرش بسیار هیجان زده و افتخار کرد و من از دیدن بچه ام که از یک فعالیت بسیار خوشحال شدم بسیار هیجان زده شدم. اما ، ناگزیر ، این اتفاق افتاد. بازی ای بود که شوهرم نمی توانست در آن شرکت کند. چه بیشتر: از آنجا که آنها مربیان کافی برای شروع ندارند ، هیچ دستیار مربی وجود نداشت.

وقتی دوستانم مرا در آنجا دیدند ، در مورد اینکه چگونه مربی باید فوتبال را بلد باشد شوخی کردند.

هیچ کس به عقب افتاده است. هیچ کس برای کمک به.

پدر و مادر خجالتی
پدر و مادر خجالتی

7 نکته ای که فقط مادران خجالتی درباره فرزندپروری می دانند

دو دوست زن که به یکدیگر رازهایی می گویند
دو دوست زن که به یکدیگر رازهایی می گویند

5 علامت شما "هزاره سالمند" هستید (بله ، این یک چیز است!)

بنابراین ، من کاری را انجام دادم که مادر دیگری انجام می داد. کفش های کتانی ام را بند زدم. (من همچنین شلوار یوگا کاملا زیبا را پوشیدم ، اما هر چه که هست.)

وقتی پا به زمین گذاشتم ، تنها مادر آنجا بودم. هر تیم دیگری یک پدر در راس آنها بود. من پیراهن مربی شوهرم را با افتخار پوشیدم (کاملاً با شلوار یوگای فوق العاده زیبا کار می کرد). من خودم را به پدر و مادر و بچه های دیگر معرفی کردم و وارد زمین شدیم.

وقتی دوستانم مرا در آنجا دیدند ، در مورد اینکه چگونه مربی باید فوتبال را بلد باشد شوخی کردند. (کاملاً انجام می دهم. نوع). اما رهبری یک گروه از کودکان 4 ساله؟ واقعاً چقدر باید بدونم؟

آیا من هر مته را کاملاً انجام دادم؟ احتمالا نه. آیا من تیم قرمز را بیشتر از آنچه می خواهم اعتراف کنم به دروازه تیم سیاه فرستادم؟ آره.

اولین سفارش کار: بیرون آوردن همه بچه ها از پاهای مادرشان و رفتن به داخل زمین. مخصوصاً یک کودک نمی خواست برود. او گریه کرد و به من گفت که می خواهد با مادرش باشد. به حاشیه نگاه کردم و متوجه شدم که مادرش نوزاد تازه متولد شده ای را در آغوش دارد. به او گفتم: "من ممکن است مامان تو نباشم ، اما من یک مادر هستم ، پس چطور ممکن است که سرگرم شویم؟" او منطق من را دوست داشت. اشک خشک شد و او به داخل پرید.

آیا من هر مته را کاملاً انجام دادم؟ احتمالا نه. آیا من تیم قرمز را بیشتر از آنچه می خواهم اعتراف کنم به دروازه تیم سیاه فرستادم؟ آره. اما آیا من مطمئن شدم که هر بچه ای در آنجا بوده است منفجر شده است؟ خب بله. بله ، کردم

مرتبط: چگونه BFFs من و من مانند مادربزرگهای یهودی قدیمی هستیم

میدونی چیه؟ من هم سرگرم شدم نه فقط با بچه من از بودن با همه بچه های دیگر هم لذت بردم. دویدن ، عضویت در یک تیم ، لذت بردن از بازی در هوای تازه بسیار عالی بود.

در پایان بازی ، یکی از مادران س askedال کرد که چرا از پدران فقط برای مربیگری فوتبال خواسته شده است. نمی توانستم به یک دلیل فکر کنم.

توصیه شده: