فهرست مطالب:

A تا Z از نوجوانان: S برای اسرار است
A تا Z از نوجوانان: S برای اسرار است

تصویری: A تا Z از نوجوانان: S برای اسرار است

تصویری: A تا Z از نوجوانان: S برای اسرار است
تصویری: Власть (1 серия "Спасибо") 2024, مارس
Anonim

من بسیاری از اسرار را از مادرم نگه داشته ام - و نه فقط مواردی که شما تصور می کنید ، مواردی که ممکن است من را به دردسر بیندازد. وقتی در 13 سالگی پریود شدم ، به مادرم نگفتم. دختران دیگر می خندیدند که چگونه مادران آنها یک سیلی تبریک تبریک آورانه روی گونه و به دنبال آن آغوشی طولانی (یک سنت) می آورند یا آنها را برای ناهارهای شیک بیرون می کشند و یا درگیر مراسم خرید محصولات زنانه هستند یا به آنها می دهند " امروز تو یک زن هستی "سخنرانی های با چشمان اشکبار.

من نه.

من به سمت داروخانه Kaminsky’s پیاده رفتم و یک جعبه Kotex خریدم (با توجه به اینتل که از دیوار غرفه حمام دختران جمع شده بود ، تامپونها برای بکارت از بدن شما مشهور بودند). جعبه را زیر یک دفترچه مارپیچی که نیازی به آن نبودم پنهان کردم ، منتظر ماندم تا آقای کامینسکی به انبار برگشت تا چیزی را بررسی کند و سریع خریدم را از خانم کامینسکی انجام دادم ، که فقط کمی ترسناک بود (و به نظر می رسید مانند شوهرش ، از جمله سبیل قابل تشخیص). لحظه من بود من لحظه ای ناراحت کننده ، نیمه وحشتناک و بزرگ شده ام. برای من ، پریود شدن یک دوره کاملاً خصوصی بود ، زمانی نه برای تقسیم بلکه برای سکوت ، برای رفتن به درون.

مرتبط: A تا Z نوجوانان: K برای دانستن است

چند سال بعد ، وقتی فهمیدم که در دبیرستان جایزه نویسندگی دریافت می کنم ، آن را برای خودم نگه داشتم. سرانجام ، من به پدر و مادرم گفتم. اما آن لحظه ، آن روز ، تمام آن هفته تا رسیدن نامه از طریق نامه ، من با قدرت راز خود دور شدم. شاید کمی خودآگاه باشد. به نظر می رسید زمانی برای خوشبویی ، گسترش ، رشد اندکی در نوعی از شخصیتی است که ممکن است تبدیل شوم.

آن شخص نیز یک راز بود. اوه بله ، من با والدینم در مورد کالج ها و رشته های بالقوه صحبت کردم. اما این تبادل اطلاعات بود نه افشای شخصی ، نه افشاگری از خود. درون من مشغول این بودم که بفهمم وقتی از خانه خارج شدم می خواهم چه کسی باشم.

بنابراین دلیل بزرگی که من اسرار را نگه داشته ام - نه اینکه من در یک مهمانی نوشیدم و انواع اسرار را پرتاب کردم (که البته من هم آنها را نگه داشتم) - به این دلیل بود که باید احساس مالکیت داشته باشم زندگی خودم. گرچه ، من مطمئناً آن موقع آنرا بیان نمی کردم. به نظر می رسید ، در 15 یا 16 یا 17 سالگی ، هیچ چیز واقعاً متعلق به من نیست. همه چیز دامنه شخص دیگری بود ، زمین شخص دیگری بود. شخص دیگری شلیک می کند. اتاق من ، لباس هایم ، غذایی که می خورم ، برنامه ای که نگه داشته ام ، آنچه می توانم و نمی توانم انجام دهم ، آنچه که قرار است به آن اهمیت دهم و چه زمانی -همه تعیین شده یا تحت تأثیر و نظارت شدید دیگران بوده اند: مادرم ، پدرم ، معلمانم

ما دو شخص مخفی بودیم که زندگی خود را در مسیرهای موازی زندگی می کردیم.

اما اسرار من … آنها از خودم بودند. من قدرت اعطای دسترسی داشتم یا نه. اغلب اوقات من انتخاب نمی کنم. من فکر می کنم این به جعل استقلال من کمک کرد. به عقب گذشته ، اعتقاد دارم که این احساس ارزشمندی من را پرورش داده است. اما همچنین فاصله مادرم و من را ایجاد ، حفظ و افزایش داد.

او نیز اسرار خود را حفظ کرد. من تقریباً چیزی در مورد مادرم نمی دانستم غیر از آن لغزش کوچک زندگی اش که در حضور من زندگی می کرد. شاید او نیاز داشت که چیزی را نیز حفظ کند ، چیزی که مادر و همسر نبود. چیزی که فقط او بود ، غیر قابل شناخت ، غیرقابل لمس. ما دو شخص مخفی بودیم که در مسیرهای موازی زندگی می کردیم. مسیرهای موازی عبور نمی کنند.

مسواک BURSTkids
مسواک BURSTkids

مسواک جدید BURSTkids Sonic کلید صرفه جویی در دندانهای کودکان من بوده است

سه بچه نزدیک سن
سه بچه نزدیک سن

من 3 بچه پشت به پشت داشتم و این بهترین چیز بود

و حالا ، یک کلمه از دختر نوجوان:

می دانید آن مهمانی که من شنبه رفتم؟ پدر و مادر ندارد بله ، مشروبات الکلی

یادتان هست وقتی دیشب در طبقه بالا مشغول انجام تکالیفم بودم؟ من هنگام گشت و گذار در یوتیوب در فیس بوک چت می کردم.

فکر می کنید من آن ناهار بسته بندی شده را در مدرسه می خورم؟ از کلاس 5 نیست.

بله ، نوجوان شما اسرار را از شما دور می کند. بله ، من رازهای مادرم را نگه می دارم. همینه که هست.

ما رازهایی در مورد بدن ، دوستان ، زندگی عاشقانه ، آنچه در مدرسه اتفاق می افتد ، رفتارهای پرخطر ، انتخاب های نادرست نگه می داریم. چرا؟ خوب ، بسیاری از اسرار مربوط به کارهایی است که ما اشتباه انجام داده ایم ، و ما می دانیم که آنها اشتباه هستند ، بنابراین ما می فهمیم که ما به دردسر خواهیم افتاد. مثل فریاد زدن ، زمین گرفتن یا سخنرانی. سخنرانی ها بدترین سخنرانی ها هستند.

ما همچنین می دانیم که اگر به شما بگوییم ، علاوه بر مجازات ، شما را ناامید خواهیم کرد. و حتی اگر ممکن است فکر کنید که ما به آن اهمیت نمی دهیم ، اما و این چیز دیگری است که من هرگز واقعاً به آن فکر نکرده ام تا وقتی که بنشینم و این را بنویسم: وقتی به مادر خود رازی را می گویید و آن را با صدای بلند می گویید ، واقعی می شود. نمی توانید آن را در ذهن خود منطقی کنید. و نوجوانان همیشه این کار را انجام می دهند. بنابراین راز شما وجود دارد و شما آن را اعتراف می کنید ، و این ترسناک است.

و بعد فقط برخی چیزها وجود دارد که ما به مادر خود نمی گوییم و هیچ ارتباطی با "بد" بودن ندارند. مانند تردیدهایی که ممکن است درباره خودمان داشته باشیم یا چیزهایی که در مورد آنها مطمئن نیستیم یا اظهارنظرهای آسیب زایی که دیگران از آنها می کنند. چرا؟ چون ما فقط نمی خواهیم مادران ما همه چیز را بدانند.

مرتبط: A تا Z نوجوانان: من برای اینترنت هستم

بنابراین چگونه می توانید با نوجوانان خود درباره اسراری که ممکن است در آن نگه داشته شوند صحبت کنید؟ خود را جای او تصور کنید. تصور کنید که چه احساسی دارند. مثل ، ترسیده آیا می توانید تعادل بین علاقه داشتن به زندگی آنها و عدم فضولی پیدا کنید؟ آیا می توانید تعادل بین رابطه با آنها و گفتن برخی داستان های بی پایان را که "وقتی من در سن تو بودم …" پیدا کنید.

در زندگی روزمره مکالمه های گاه به گاه زیادی داشته باشید. یک ایده اساسی در مورد زندگی نوجوان خود داشته باشید. داشتن برخی از صحبت های بزرگ هنگامی که به نظر می رسد مسئله ای نادرست یا نگران کننده است ، واقعاً ایده بدی است. و سلام ، آنها را در خانه یا ماشین گیر ندهید زیرا آنها احساس فشار می کنند و کل مکالمه مانند بازجویی احساس می شود.

این کار را در مکان عمومی انجام دهید! هیچ نوجوانی نمی خواهد در یک مکان عمومی صحنه ای بسازد.

عکس از تصاویر قهرمان / Corbis

توصیه شده: